وای دیگه این اقا پسره ما رو کشت بسکه اذیت می کنه همش در حال گاز گرفتن و ناخن کشیدن منو باباشه تا وقتی باباییش نیست بهتره اما تا چشش به باباش میفته جوگیر می شه مثل چی هی منو می زنه باباشو که دیگه بیچاره کرده همشم در حال خوردنه من موندم این همه می خوره چاقم نمی شه دلم خوش باشه از وقتی ماه رمضون اومده که ما رو دیگه دیوونه کرده تا ساعت یک شب بیداره از اون ور تا 11 می خوابه هر چی هم بهش می گیم گوش نمی ده فقط قاه قاه می خنده چند شب پیش خونه خاله شوشو بودیم هی اسم پسر خاله شوشو رو صدا می زد و بلند می گقت درزاد یعنی فرزاد جلوی اونا هم بابشو می زد و قاه قاه می خندید من موندم این از کجا کتک زدن و یاد گرفته ما رو که عاجز کرده خداییش هر کی می بینه ...