پست سوم
۸/۱۲/۸ من تا اين لحظه اي كه دارم براتون مي نويسم نمي دونستم مادر شدن چقدر سخته اوائل كه همش استرس داري كه نكنه مامان نشي نكنه خدا نعمته به اين بزرگي رو ازت دريغ كنه وقتي هم كه مامان مي شي تازه مي فهمي و درك مي كني كه چرا واژه مادر اينقدر مقدسه ........................................ تا دو هفته بعد از جواب ازمايش حالم خوب بود اما بكدفعه ويارم شروع شد به قدري حالم بد بود كه حتي اب نمي تونستم بخورم پنجشنبه شب بود فردا صبح اقاي همسر راهي تهران بود منم با اون حال بدم بايد وسايلشو جمع مي كردم و ساكشو مي بستم ولي ديدم طاقت نميارم داشتم از تشنگي مي مردم اقاي همسر شربت ابليمو برام درست كرد اما بازم بالا اوردم بالاخره با...
نویسنده :
مامان
19:31