جوانمرد كوچك جوانمرد كوچك ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

نجواهاي من با ني ني نازم

بدون عنوان

1390/3/15 19:47
نویسنده : مامان
132 بازدید
اشتراک گذاری

با بابايي خاله سارا رفتيم دنبال تخت و كمد پسر گلم بالاخره بعد از كلي جستجو يك مدل تختو كمد قرمزو مشكي براي پسر گلم انتخاب كرديم بعداز اونجا هم رفتيم ناهار خورديم و رفتيم سونو با اينكه ساعت ۴ مطب بوديم اما منشي دكتر همينطور بي نوبتي مي كرد و مي گفت اينا از قبل وقت گرفتن بالاخره يك اكي از مريض ها كه با خانمش اومده بود شروع كرد به دادو بيدادتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدمنشي هم جوابشو سربالا ميداد من كه از قيافه ديلاقش خيلي ترسيده بودم اما خانمش خيلي ريلكس بود و نيشخند مي زد تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدبا اين كه بعد از ما امده بودن اما زودتر رفتن تو بعد هم نوبت ما بود نمي دونم دكتره اين بار چرا اينقدر عجله داشت تند تند توضيح مي داد و رد ميشد اقاي همسر هم گير داده بود كه صورت ني ني رو ببينه دكتر هم اصلا حوصله نداشت مي گفت اين كه سونو سه بعدي نيست تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدبالاخره لطف كردو صورت پسر كوچولوي مارو نشون داد واي چه صرت مظلوم و قشنگي داشت تازه لبخند هم ميزد ختما به منو باباي نديد بديدش مي خنديد تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيداز سونو كه اومديم بيرون اقاي همسر خيلي خوشحال بود همش مي گفت واي صورتشو ديدي چقدر ناز خوابيده بود بعد از سونو رفتيم دكتر اونجا متوجه شدم كه بچه نچرخيده احتمال داره به راحتي سزارين بشم خلاصه فرداش كه رفتيم ولايت اقاي همسر من صورت ني ني رو به همه نشون دادم و مامان اقاي همسر  هم كلي ذوق كرد

 

 

 

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه 18 شهریور1389ساعت 12:58  توسط بهار   |  نظر بدهید
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)