بعد از چند ماه بی خبری
سلام به همگی
را د و ی ن چهارده ماهه شد
چند وقت بود به وبلاگ پسرک سر نزده بودم دلیلش هم این بود که رمز وبلاگ و فراموش کرده بودم و ایمیلمم باز نمی شد تا رمز جدید و دریافت کنم الانم شانسی یه عددی زدم دیدم بله رمز همینه
خیلی خوشجال شدم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پسر کوچولوی منم خیلی خوشحاله همش در حال بوس کردن مامانیشه خیلی شاد و سرحاله
چند روزه همش دنبال یه کاپشن خوب برای پسرک هستیم
دو روز پیش پسر خاله من که از را د و ی ن پنج ماه بزرگتره اومد خونمون بابا اصلا باهم نمی ساختن اخ که دیوونه شدیم هم من هم خاله جان
الان خیلی بازیگوش شده دیشب تا ساعت دوازده داشت بازی می کرد منم الان غذا رو سوزو ندم یه بویی بلند شده که نگو
خب دیگه الان زیاد نمی حرفم تا بعد میام با عکس های جدید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی