جوانمرد كوچك جوانمرد كوچك ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

نجواهاي من با ني ني نازم

شب یلدا

1390/11/4 14:42
نویسنده : مامان
267 بازدید
اشتراک گذاری

شب یلدا من و رادوی ن و باباش تنها  نشستیم اجیل و هندونه خوردیم این رادو ی ن تا تونست هندونه خورد

 

  2.2 kBytes

خاله شوشو زنگ زد بریم خونشون شوشو درس داشت اخه تا پایان هفته باید پایان نامه رو تحویل بده

 

ما هم فیلم ورود اقایان ممنوع رو گرفتیم و الکی خندیدم

 

فردا صبح مامانم و بابام و سارا اومدن مشهد ظهر ناهار دیشب و گرم کردم همسری شش پرس غذا گرفته بود که دیشب دوتاشو خوردیم ظهرم گرم کردم همه خوردن بعداظهر هم رفتیم زیست خاور رادو ی ن اذیت می کرد بابام بردش تو ماشین منم یه سرویس بدلیجات خریدم و رفتیم خونه شب مامان شوشو اومد خونمون حرم بود زنگ زدم شوش رفت دنبالش تا فردا موند اخ برای پسرم بمیرم که می پرید بغل مامان فرشتش و بوسش می کرد  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه ی لارا
5 بهمن 90 11:23
سلام مامانی مهربون با این نی نی ناز لینکتون کردم