جوانمرد كوچك جوانمرد كوچك ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

نجواهاي من با ني ني نازم

بدون عنوان

1390/3/29 10:41
نویسنده : مامان
220 بازدید
اشتراک گذاری
يك اتفاق خنده دار

 

ديشب پسرك همش بي قراري مي كرد و نمي خوابيد منو بابا يي هم كلي كلافه شده بوديم و پسرك هم همش بهمون لبخند مي زد انگار مي خواست تا خود صبح بيدار باشه منم كه دل درد شديد گرفته بودم و روي تخت دراز كشيدم به شوشو گفتم تو رو خدا تو بخوابونش من ديگه نميتونم

شوشو هم بچه رو گرفت كه بره به حساب خودش بخوابونه چراغ و خاموش كرد و رفت تو حال كه يكدفعه صداي فرياد شوشو يا ابوالفضل

منم سريع از رو تخت پريدم كه خدا چي شده حالا چشمام تو تاريكي هيچي نميديد فقط داد مي زدم خدا بچم شو شو هم داد مي زد هيچي نشده نگران نباش چراغو كه روشن كردم ديدم صندلي راحتي كه ما براي خوابوندن بچه خريده بوديم افتاده روي زمين به شوشو ميگم چي شد ميگه هيچي مي خواستم بچه رو به خوابونم خودم با صندلي و بچه افتادم حالا پسر كوچولو به خاطر دادو بيداد ما ترسيده بود منم گرفتمش بغلم و ارومش كردم به شوشو ميگم اخه چه طور ممكنه صندلي چپه بشه شوشو هم تو شوكش مونده بود منم بعد زدم زير خنده تصور اينكه شوشو با بچه افتاده و بچه هم اصلا متوجه نشده برام خيلي خنده دار بود اگه من به جاي شوشو بودم حتما از ترس بچه رو ول كرده بودم ولي خدا بهمون رحم كرد كه بچه هيچ كارش نشد  

حالا براي تنوع چند تا عكس از پر كوچولوي نازم براتون مي زارم

96467083008105523608.jpgپسر كوچولو در حال انگشت مكيدن

53706706413725376595.jpgتازگي ها با خرس كوچولوشم بازي ميكنه

 

97680820939311159065.jpg متعجب از كار ماماني

61038554965264360445.jpg بيچار پسرم تو عمرش دختر اونم ار نوع خوشكلش نديده

48787324078586469149.jpg اي بابا بيبينم تو هم منو دوست داري

60542916422252092111.jpg بيا تو بغلم خوشكله

نوشته شده در سه شنبه 26 بهمن1389| ساعت 19:32| توسط بهار | نظر
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)